عارف کامل و سالک واصل حضرت علامه آیتاللَه العظمیٰ حاج سید محمدحسین طباطبایی قدّس اللَه سرّه
ولادت: 29 ذیحجۀ 1321 هـ.ق، شادآباد تبریز
ارتحال: 18 محرّم 1402 هـ.ق، قم مقدسه
اساتید علامه طباطبایی:
حضرت آیتاللَه حاج سید علی قاضی طباطبایی قدّس اللَه سرّه
مرحوم آیتاللَه حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی)
مرحوم آیتاللَه شیخ محمدحسین نائینی
آیتی عظیم
علامۀ طباطبایی مجسمۀ شرم بود؛ یک صورت افتاده، مانند یک معصوم! یکپارچه حیاء! اگر انسان میخواهد ائمه را بشناسد و بفهمد مقام امامت چیست، باید اینها را نگاه کند که آیاتاند!
ایشان آیتی بود عظیم! نهتنها از نظر جامعیت در علوم عقلی و نقلی، بلکه از نقطهنظر توحید و معارف الهیّه و واردات قلبیّه و مکاشفات توحیدیّه و مشاهداتِ الهیّۀ قدسیّه، و مقام تمکین و استقرارِ جلوات ذاتیّه در تمام عوالِم و زوایای نفْس.
تواضع و اخلاق:
علامۀ طباطبایی جهانی از عظمت بود؛ با آنکه اسرار الهیّه در دل تابناک او موج میزد، سیمایی بشاش و گشاده و وارفته و زبانی خموش و صدایی آرام داشت. و پیوسته بهحال تفکّر بود و گاهگاهی لبخند لطیف بر لبها داشت.هرکس با ایشان مینشست و زبان خاموش و سکوت مطلق ایشان را مینگریست، میپنداشت که این مرد در مفکِّرۀ خود هیچ ندارد! ولی چنان مستغرق انوار الهیّه و مشاهدات غیبیّۀ ملکوتیّه بودند که مجال تنازل پیدا نمیکردند.
روش علمی
علامۀ طباطبایی مردى متفكّر، و در تفكّر عميق بودند. هيچگاه از مطلبى به آسانى عبور نمیكردند؛ و تا به عمق مطلب نمیرسيدند و اطراف و جوانب آن را كاوش نمینمودند دست برنمیداشتند.
در بسيارى از مواقع كه يك سؤال بسيط و سادهاى که ممكن بود با چند كلمه جواب، فورى پاسخ داده شده و مطلب تمام شود، ايشان قدرى ساكت میماندند و پس از آن چنان اطراف و جوانب و احتمالات و مواضعِ ردّ و قبول را بررسى و بحث مینمودند كه حكم يك درس را پيدا میكرد.
مسلک عرفانی
مسلك عرفانى علامۀ طباطبایی، مسلك استاد بىعديلشان مرحوم آيت الحق، سيّدالعارفين، حاج ميرزا على آقاى قاضى رضوان اللَه علیه بود كه همان معرفت نفس بوده است، كه ملازم با معرفت رب میباشد.
سبک تفسیری ( کتاب شریف المیزان):
روش تفسیری علامۀ طباطبایی قدّس اللَه سرّه، طبق روش تفسیری استادشان در عرفان، مرحوم آیت اللَه حاج میرزا علی آقای قاضی بوده است که تفسیر آیات به آیات است.
این تفسیر در نشان دادن نکات دقیق و حساس، و جلوگیری از مغالطۀ کلمات معاندین، و نیز در جامعیّت منحصربهفرد است؛ و حقّاً میتوان گفت: از صدر اسلام تا کنون چنین تفسیری به رشتۀ تحریر درنیامده است.
قریحۀ شعری
علامۀ طباطبایی داراى روحى لطيف، و ذوقى عالى، و لطافتى خاص و قریحۀ شعر بودند و غزلهاى عرفانى آبدار كه توأم با وَجد و حال، و سراسر عشق و اشتياق است میسرودهاند. از جملۀ اشعار ایشان است:
مِهرِ خوبان دل و دين از همه بىپروا برد ***** رُخِ شَطرنج نبُرد آنچه رخِ زيبا بُرد
تو مپندار كه مجنون سرِ خود مجنون گشت ***** از سَمَک تا به سِماكش كششِ ليلا بُرد
من به سرچشمۀ خورشيد نه خود بردم راه ***** ذرّهاى بودم و مِهر تو مرا بالا بُرد
من خَسى بىسروپايم كه به سيل افتادم ***** او كه میرفت مرا هم به دلِ دريا بُرد
شیفتگی به اهلبیت
حضرت علامۀ طباطبایی علاقه و شيفتگى خاصّى نسبت به ائمّۀ طاهرين صلواتُ اللَه و سلامُه عليهم اجمعين داشتند. وقتى نام يكى از آنها برده میشد، اظهار تواضع و ادب در سيمايشان مشهود میشد؛ و نسبت به امام زمان أرواحُنا فداه تجليل خاصّى داشتند، و مقام و منزلت آنها و حضرت رسولاللَه و حضرت صدّيقۀ كبرى را فوق تصوّر میدانستند، و يك نحو خضوع و خشوع واقعى و وجدانى نسبت به آنها داشتند و میفرمودند: «تشيّع، حقيقت پيروى از سنّت رسول خدا كه در ولايت متجلّى است میباشد.»
ویژگی های اصلی علامه طباطبایی
فرق روشن علّامۀ طباطبایى با سائرين اين بود كه اخلاقيات ايشان ناشى از تراوش باطن، و بصيرت ضمير، و نشستن حقيقت سيروسلوك در كُمونِ دل و ذهن، و متمايز شدنِ عالمِ حقيقت و واقعيّت از عالَمِ مجاز و اعتبار، و وصول به حقایقِ عوالمِ ملكوتى بود.
ولى مسلك اخلاقى غير ايشان ناشى از تصحيح ظاهر و مراعات امور شرعيّه و مراقبات بدنيّه بود، كه بدينوسيله میخواهند دريچهاى از باطن روشن شود، و راهى بهسوى قرب حضرت احديّت پيدا گردد.