در تاریخ اسلام، همواره علما و بزگان بسیاری بودهاند که همچون ستاره ای بی بدیل در آسمان معرفت و علم درخشیده اند. هرکدام از این بزرگان، در مقاطع مهم تاریخی، اثرات شگرفی را بر جامعه خود گذارده و یا با تصمیمی مهم، مسیر و آینده علم و معرفت را تغییر داده اند. از جمله یکی از مهم ترین این بزرگان، آیت الله سید محمد مهدی بحرالعلوم است که در این مقاله، بر اساس مطالبی که در کتاب مطلع انوار جلد 3، اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است، به شرح حالی از ایشان میپردازیم.
آیت الله سید مهدی بحرالعلوم در کلام علّامه طباطبائی
روزی در حین تدریس، بحرالعلوم در بیان سند متّصلِ روایتی که مُعَنعنًا می شمردند، در سلسلۀ روات یکی را مثلاً محمّد بن الحسین گفتند. یکی از شاگردان گفت: حسین بن محمّد است! مرحوم بحرالعلوم گفتند: چه می گوئی ای فرزند؟! می خواهی پدران او را تا آدم و پسران او را تا قیامت، یکایک بهشتی و جهنّمی را برای شما بشمارم؟!
بحرالعلوم مدّت عمرش قلیل بود، ٥٧ سال عمر کرد (از ١١٥٥ تا ١٢١٢ هجریّه قمریّه)، و چون مریض شد و برای او طبیب آوردند؛ و طبیب نبض او را گرفت، تعجّب کرد و گفت: این مرد متحمّل کارهای سنگین و صعب بوده است، و نبض او بعینه مانند نبض یک چاروادار (چهار پادار) است.
در بین علمای نجف و کربلا مشهور و معروف است که دیوارهای فعلی مسجد کوفه و مقام های مسجد کوفه و مقام های مسجد سهله و مقام حضرت حجّت و قبر هود و صالح را در وادی السّلام نجف اشرف، مرحوم بحرالعلوم تعیین و تعمیر نموده است.
حکایت علامه طهرانی از سید مهدی بحرالعلوم به قلم آیت الله محسن طهرانی
مرحوم آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی از پدر خود، علامه طهرانی، این حکایت را از سید مهدی بحرالعلوم نقل میکند که:
مرحوم بحرالعلوم در ایام تابستان، نماز مغرب و عشاء را در مسجد کوفه اقامه می کردند و بسیاری از علماء و فضلاء نجف هر شب در این نماز در مسجد کوفه شرکت می کردند، و پس از اقامۀ نماز مغرب و عشاء و گذشت پاسی از شب به نجف مراجعت می نمودند. ازدحام جمعیّت از اصناف مختلف در مسجد کوفه به حدّی بود که اگر فردی تأخیر می کرد جای نشستن پیدا نمی کرد.
خادم مسجد که فردی بسیار مخلص و پاک سرشت و صافی ضمیر بود نسبت به مرحوم سیّد ارادتی خالصانه و بی پیرایه و محبتی غریب داشت و هر روز قبل از آمدن ایشان با عشق و خلوصی بی شائبه قلیانی آماده می کرد و هنگام آمدن مرحوم سیّد آن را کنار جانماز ایشان قرار می داد و خود در کنار جانماز می نشست و از تماشای جمال سیّد هنگام کشیدن قلیان لذّت می برد، و مرحوم سیّد نیز با او به مزاح و مطایبه و گفتگو می پرداخت تا اینکه وقت نماز مغرب می رسید و سیّد برای اقامۀ نماز آماده می گشت و آن فرد مخلص قلیان را بر می داشت و می برد. و لذا دأب مرحوم سیّد این بود که هر روز قریب نیم ساعت زودتر از موعد نماز مغرب به مسجد کوفه می آمد تا به واسطۀ این لطف و ارادت خادم تأخیری در نماز جماعت پیدا نشود. روزی بر حسب اتّفاق مرحوم سیّد نتوانست به موقع در مسجد کوفه حضور یابد و هنگامی وارد مسجد شد که وقت نماز مغرب رسیده بود و طبعاً دیگر فرصت کشیدن قلیان و اختلاط با خادم از دست رفته بود، و مرحوم سیّد می بایست به اقامۀ نماز بپردازد. خادم مسجد که از این تأخیر ملول و دل شکسته شده بود با توجّه به حلول وقت نماز و انتظار جمعیّت، از آوردن قلیان صرفنظر نمود و حتّی به جهت حال سیّد از برخورد و سلام به ایشان اجتناب نمود.
مرحوم سیّد که دید از آن خادم خبری نشد خود به دنبال او فرستاد و از او پرسید: چرا برای ما قلیان نیاوردی؟ خادم عرض کرد: آخر شما تأخیر کردید و فرصت قلیان کشیدن از دست رفت و من شرم کردم که در چنین حالتی بیاورم. مرحوم سیّد فرمود: برو و قلیان را بیاور، تا من قلیان نکشم نماز نمی خوانم.
خادم که تصوّر چنین مطلبی را از مرحوم سیّد نداشت با شعفی خاص سر از پا نشناخته به اطاق خود رفت و قلیانِ آماده را برای مرحوم سیّد آورد و کنار ایشان قرار داد.
مرحوم سیّد او را دعوت به جلوس فرمود و طبق معمول همراه با مطایبه و مزاح با تأنّی و آرامش تامّ به کشیدن قلیان پرداخت؛ گوئی انگار نه انگار تأخیری روی داده است و جمعیّتی این چنین در انتظار اقامۀ جماعت می باشند. و پس از اتمام تدخین با سرور و شعف و انبساط خاطر خادمِ مخلص، برخاست و به اداء نماز مغرب پرداخت.
علت به تأخیر انداختن نماز برای قلیان کشیدن توسط سید مهدی بحرالعلوم
آیت الله سید محسن طهرانی: مرحوم والد ـ رضوان الله علیه ـ سپس اضافه فرمودند: این روش و کردار مرحوم سیّد فقط از عهده و شخصیّت فردی بر می آید که به روح تکالیف و حقیقت احکام و ملاکات وظائف شرع احاطه پیدا نموده است.
شکّی نیست که اداء نماز در اوّل وقت دارای فضیلتی است که جز در بعضی از موارد مستثنی نمی توان برای او بدیل و جایگزینی فرض نمود؛ چنانچه در اخبار وارد است: نماز در اوّل وقت رضوان پروردگار و در انتهای آن، غفران خدای متعال می باشد.
از دیدگاه و منظر لواداران شریعت و اولیای الهی حلول وقت نماز به معنای اذن دخول به حریم قدس إله و زمان اتّصال نفس و روح و سِرّ بنده با معبود و معشوق و محبوب خویش است. اذان مؤذّن در وقت نماز حکایت از فرا رسیدن وعدۀ دیدار بنده ای را می کند که ساعت ها در انتظار رؤیت جمال محبوب خویش، دچار درد و محنت فراق گشته است؛ مگر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هنگام وقت زوال به بلال نمی فرمود: أرِحنا یا بلال، ای بلال ما را با نوای دلنشین اذان از رنج و تعب اشتغال به کثرات و حرمان از انس و قرب به پروردگار خلاص کن! و مگر در احوال امام سجاد علیه السّلام نیامده است که آن حضرت هنگام نزدیک شدن وقت نماز دچار انقلاب و اضطراب موعد وصال و لقای پروردگار می شدند؟
در منظر عرفاء الهی و حضرات معصومین علیهم السّلام نماز ایجاد ربط و اتّصال جمیع شراشر وجود با مبدأ هستی و توجّه تامّ بنده به مقام عزّ و کبریائی حقّ تلقی می شود و کدام بنده ای است که برای وصول به این لحظه و افاضۀ اذن و اجازه ورود به حرم و حریم مولایی این چنین لحظه شماری نکند؟!
مرحوم سیّد بحرالعلوم ـ اعلی الله مقامه ـ از زمرۀ چنین برگزیدگانی بود که ادّعای اتصاف به این اوصاف دور از واقع نمی باشد. او کسی بود که ارتباط مستمر و ملاقات های پی در پی او با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، بر کسی پوشیده نبود و عنایت خاصّۀ حضرت بقیة الله نسبت به او، در میان خواصّ و عوام زبانزد همه شده بود.
گویند: مرحوم علاّمۀ اصولی و فقیه کم نظیر، میرزای قمی ـ اعلی الله مقامه ـ بارها با تحت الحنک عمامۀ خویش، غبار از نِعال مرحوم سیّد می زدود و می فرمود: پدر و مادرم فدای تو، که همچون خورشید تابان به اتّصال و ارتباط تو با حضرت بقیة الله، علم و یقین دارم ولی چه کنم که نمی توانم این مطلب را به همه اعلان نمایم.
این بنده خود در اوقات تشرّف به خدمت عارف واصل حضرت حدّاد ـ قدس الله سرّه ـ این حالات را هنگام نزدیک شدن وقت نماز در سیمای مبارکشان مشاهده می کردم.
حال با توجّه به چنین جایگاهی برای نماز نزد امثال همچون سیّد بحرالعلوم چگونه است که ایشان اجابت طلب خادم مسجد را که چندان نیز ضروری و لازم نمی نماید، بر این امر مهمّ خصوصاً با این جمعیت عظیم و در انتظار قراردادن آنان در حدود بیست دقیقه و بیشتر، ترجیح می دهد و مقدّم می شمارد؟!
مرحوم سیّد بحرالعلوم فردی نیست که کار لغو و عبثی از او سر زند و مواجهۀ او با مبانی شرع مانند سایر افراد نیست که اشتغال به امور دنیا و توغّل در کثرات را پیوسته در اولویّت امور خویش قرار می دهند و نماز، این فریضۀ منحصر به فرد را در آخرین مرتبه از اشتغالات و امور روزمرۀ خود بجای می آورند و ابداً از این تأخیر و اهمال خم به ابرو نمی آورند و باکی ندارند، و با توجیهات عوام فریبانه در صدد تصحیح و توجیه رفتار قبیح و ناشایست خود در میان عوام و انظار عموم بر می آیند.
سیّد بحرالعلوم فردی است که قلب و سِرّش به حقیقت ولایت مرتبط گشته و از آبشخوار مبدأ تشریع و منبع وحی سیراب شده است، کلام او برخاسته از نفس مستنیر به نور ولایت، و رفتار او مستفیض از فیضان علوم و معارفِ امامت است، اجتهاد و استنباط او منبعث از تجلّی بوارق بهار و عظمت صاحب شریعت و بانی طریق هدایت است. به اعمال و کردار او نمی توان آسان نگریست، و او را هم طراز و همانند سایرین از اهل علم و فضل نمی توان شمرد. کردار او حاکی از رضا و تحسین و امضاء صاحب ولایت است، و روش و منشِ او آینۀ تجلی انوار باهرۀ مجلای اتّم حضرت بقیة الله است. او می داند که شکسته شدن قلب و خاطر یک مؤمن مخلص که با صفائی مخصوص و خلوصی بی شائبه به این مسأله مبادرت ورزیده است،
هیچگاه قابل جبران با اداء فریضه در اوّل وقت نخواهد بود، و کثرت جمعیّت و انتظار نماز گزاران نمی تواند موجب التیام و ترمیم آثار ناخوشایند این قلب افسرده و مغموم را بنماید. چنانچه خدای متعال در حدیث قدسی می فرماید: أنا عند المنکسرة قلوبُهم، «جایگاه من پیوسته دل های دل شکسته از بندگانم می باشد.» و لذا می بینیم که برآوردن حاجت و توقع آن مرد خادم را بر نماز اوّل وقت، آن هم با آن شرایط استثنایی مقدّم می دارد.
ناگفته پیداست که این رفتار از مرحوم سیّد، هیچ ارتباطی با کردار ناپسند و خلاف منهجِ شرعِ بسیاری از افراد که با بهانه هائی واهی نماز اول وقت را، به تأخیر می اندازند، ندارد.
مثلاً دیده می شود که مردم اکثراً مجالس جشن خود را مقارن با غروب آفتاب برگزار می کنند و به بهانۀ حضور میهمانان از انجام این فریضۀ الهی در اوّل وقت سر باز می زنند و اداء نماز مغرب و عشاء را به انقضای مجلس و چه بسا مقارن با وقت فوت و قضای آن موکول می کنند.
بدیهی است کسی که اینقدر نماز را کوچک بشمارد و اهمیّت آن را در مرتبت و منزلت اشتغالات آخر خود قرار دهد، تکلیفش با آن ولیّ الهی و عارف بالله همچون سیّد بحرالعلوم که برای حلول وقت نماز لحظه شماری می کند، از زمین تا آسمان فرق می کند و نباید خود را در رتبۀ آن بزرگ قرار دهد؛ زیرا آن عارف کامل با علم و وقوف به مرتبه و منزلۀ این فریضۀ الهی و آثار مترتبۀ بر آن و رضای پروردگار بر تحفّظ اوقات فضیلت آن، دست به چنین رفتاری می زند، و جبران قلب افسردۀ او را بر اداء نماز مقدّم می شمارد. و این مسأله فقط و فقط به واسطۀ اشراف و معرفت بر منبع و سرچشمۀ ملاکات احکام و علل تشریع، برای خواص و نوادری از اولیاء بالله و عرفای الهی حاصل می گردد.
برگرفته از وبسایت مکتب وحی و کتاب مطلع الانوار (سرگذشت عرفا و بزگان)، اثر علامه طهرانی