تبدیل شدن خاک به خون پس از شهادت امام حسین (ع)

شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ اسلام است. روزی که در آن امام حسین در مقابله با ظلم و استبداد یزید بن معاویه، به همراه خانواده‌اش و یاران فداکارش، ایستاد و مردانه جنگید و درنهایت به طور مظلومانه‌ای، همراه با اعضای خانواده اش از جمله طفل شش ماهه‌اش علی اصغر و یارانش به شهادت رسید. همین شیوه به شهادت رسیدن مظلومانه‌ی او بود که پس از گذشت تقریبا هزار سال، همچنان زخم هر مومنی را تازه میکند و دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.

در مورد مظلومیت ایشان روایتی در جلد 3 کتاب «معاد شناسی» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است که در آن پیامبر (ص) خاکی را از سرزمین کربلا به ام سلمه میسپارد و این خاک پس از شهادت امام حسین به خون تبدیل میشود.

معرفی کتاب «معاد شناسی اثر علامه طهرانی

مجموعه‌ی «معاد‌ شناسی» از آثار گرانقدر علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی  است که در حقیقت همان مکتوب و تفصیل شده‌ی سخنرانی‌های ایشان در موضوع معاد است. در این مباحث، کیفیت سیر انسان در دنیا و عالم غرور، و نحوۀ تبدّل عالم غرور به عالم حقائق، و رسیدنِ انسان به خدا نشان داده می‌شود. محوریت این ابحاث روی «باطن‌بودنِ آخرت نسبت به دنیا» پایه‌گذاری شده است.

در این کتاب میخوانیم:

چنانكه از امِّ سلَمه مروى است كه: رسول خدا شبى از ما غائب شد در مدّت طویلى و سپس آمد به نزد ما، و دیدیم آن حضرت گردآلود و با موهاى ژولیده مراجعت كرده و در یك دست خود چیزى دارد كه انگشت‌ها را بسته است. عرض كردم: یا رسول الله چرا شما را بدین وضع پریشان غبارآلود و ژولیده مى‌بینم؟

حضرت فرمود: در این وقت مرا سیر دادند به محلّى در عراق كه نامش كربلاست، و مَصرع حسین فرزند من و جماعتى از فرزندان اهل بیت مرا به من نشان دادند، و من شروع كردم كه خونهاى آنانرا جمع كنم، و بیا اینك خون ها در دست من است؛ و دست خود را بسوى من باز كرد و فرمود: بگیر اینها را و محفوظ نگاهدار! من خونها را گرفتم و توجّه كردم دیدم شبیه خاك قرمز رنگ است؛ در شیشه اى نهادم و سر آن را بستم و محفوظ داشتم. چون حسین از مكّه به طرف عراق حركت كرد هر صبح و شب من شیشه را میگرفتم و مى بوئیدم و براى مصیبت آن حضرت میگریستم. چون روز عاشوراى از محرّم، همان روزى كه حسین در آن روز شهید شد، من در آن شیشه نگاه كردم، در اوّل صبح آن خاك قرمز بحال خود بود، و چون در پایان روز نگاه كردم دیدم تبدیل به خون تازه شده است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید